هوا که این گونه میشود من می مانم و سرگردانی در خیاابان های سرد می خواهم
همانند مردم شهر محو سفیدی برف شوم اما سبزی چشمانت رهایم نمی کند
دیوانگی دیدنت بالا می گیرد عازم تو می شوم و زمین سفیدی که رد پایم را لو
می دهد آخر نمی دانی خنده هایت چقدر به این هوای برفی می آید
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|